%^-^شادشنگولــــــــــی^-^%
طرف استاتوس زده دلم گرفته:پسره کامنت گذاشته: “۴۳*۸۵۴*۰۲۱”تخلیه چاه اکبر و شُرکاء ******************* دختره استاتوس گذاشته وقتی مامانم سر من 6 ماهه حامله بود پدرم فوت کرد و فقط از دار دنیا یه داداش دارم که همه چیزه منه.بعد یه دختر دیگه اومده زیرش کامنت گذاشته که آخیییییی ...داداشت از خودت کوچیکتره یا بزرگتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟:| ******************* تا حالا دقت کردین تو فیلمای ایرانی، همیشه وقتی طرف می فهمه بچه دار نمی شه همه بچه ها از ماشینای بغلی و جلویی و عقبی باهاش بای بای می کنن و می خندن!؟ ******************* زندگی تصویری است از نقاشی خداوند :فقط مشکل اینجاست که تصویر زندگی آمریکایی ها و اروپایی ها رو داده داوینچی نقاشی کرده ولی تصویر زندگی ما رو داده به زهرا ۶ ساله از تهران ...! :| ******************* غضنفر میره پمپ بنزین 20لیتر آزاد میزن14000میده، مسئول پمپ بنزین 3000برمیداره و بقیه پولو پس میده، غضنفر بغض میکنه یه نگاه به افق میکنه و زانو میزنه میگه: روحانی مچکریم.......یارو میگه زرنزن ،گازوئیل زدی! ******************* بعضی وقتا مشکلات انقدر بزرگ میشن که “پدربزرگ” آدم درمیاد! پسری روزها پشت در منزل دخترک را میپایید؛ برای دختر سوال بود که اگر او مرا دوست دارد، پس چرا پا پیش نمیگذارد و با پدرم صحبت نمیکند ؟! درست است که ماشین پسرک قدیمی بود، ولی برای دخترک عشق و محبت مهمتر بود! روزها و ماه ها به همین منوال گذشت و دخترک بسیار کنجکاو شده بود، روزی دل خود را قرص کرد و رفت تا حرف دل پسرک را گوش کند… از او پرسید ۶ماه است که تو کنار منزل ما می ایستی و مرا میپایی، وقتی ماشینت را میبینم ضربان قلبم تندتر میشود و… هدف تو چیست؟! پسر گفت: وای فای خونتون پسورد نداره... ااااااااااااااه...عجب خریم....عجب غلطی کردما...دوماه پیش برای اینکه به مامانم نشون بدم معتاد اینترنت ووبلاگ واین چیزا نیستم وبلاگم رو با هفتصد تانظر پاک کردم حالا هم دروغ چرا دوتا نظر بیشتر ندارم...هیچ وقت ازاین کارا نکنید مثل من به گه خوردن میفتین دور ازجون.وای خدا...الان دارم دوره های افسردگی رو طی میکنم... امروز ناهار آبگوشت داشتیم . . بقیه در ادامه مطلب... -اگر سر دوستتان طاس است، مرتب از آرایشگرتان تعریف کنید. -صابون را کف وان حمام جا بگذارید. -کادوی عروسی دوستتون بهش تراول نیم میلیونی تقلبی هدیه بدید. -در هنگام خروج از توالت، دمپاییها رو خیس کنید. بقیــــــــه درادامه مطلب... مورد داشتیم با کناری ما کنار نمی اومده، میخواست کنار بکشه ولی الان با کناریمون ریختن رو هم واسه تخریب ما... -.-.-.-.-.-.-.-.-مورد داشتیم-.-.-.-.-.-.-.-.- مورد داشتیم که میخواسته با شاهزاده سوار بر اسب سفید ازدواج کنه هول شده با اسب سفید شاهزاده ازدواج کرده. -.-.-.-.-.-.-.-.-مورد داشتیم-.-.-.-.-.-.-.-.- مورد داشتیم که از دختره پرسیدن قدت چنده؟ گفته با کلیپس یا بی کلیپس -.-.-.-.-.-.-.-.-مورد داشتیم-.-.-.-.-.-.-.-.- مورد داشتیم که ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻠﻔﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﺷﻮ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ -.-.-.-.-.-.-.-.-مورد داشتیم-.-.-.-.-.-.-.-.- مورد داشتیم دختره تو جمع فامیل گفته ... ﻓــﮏ ﮐﻨﻢ ﺧـــﺪﺍ ﻧﯿﻤﻪ ﮔﻤﺸـﺪﻩ ﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿـﻦ ﻫﻤـــﻪ ﺗﻘﺴﯿـــﻢ کرده ! ... ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ... من در حین کنکور ریاضی : ... مورد داشتیم شخصی توی عروسی مدعی شده غذا بهش نرسیده ... یارو به زنش میگه عزیزم زیاد حرف نزن واسه پوستت خوب نیست ... چرا به کسی که چشماش سبز و آبی و اینا میگن چشم رنگی ... دختر عموم الان داشت دوغ و قهوه رو مخلوط میکرد:| گفتم این دیوونه بازیا چیه؟ گفت دوغ خواب میاره قهوه بیداری میاره میخوام ببینم مخلوطش میتونه ادم وارد دنیای خواب و بیداری کنه؟ :| به نظرتون امیدی برا خوب شدنش هست؟ دکترا که جوابش کردن :)) دخترها: تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن توجــــــــــــــــــه...! به نظر من برعکس این قضیه درسته... پسري عاشق دختري شده بود
طبق معمول منو و داداشم سر استخون قلم ، دعوامون شد !
مامان از تو آشپزخونه داد میزنه :
چتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون !
مگه شما سگید که بر استخون دعوا میکنید ؟
صد بار گفتم استخونا برا باباتونه ! :|
.
اون زمان که از این نوشابه شیشه ای ها میفروختن داداشم ۵ سالش بود ( به گفته ی مادر گرامى ) یه روز خواست یه شیشه که اضاف اومده بود رو بذاره تو در یخچال دید بلنده جا نمیشه . درش آورد یکمش رو خوردم دوباره گذاشت ، در کمال تعجب دید نه ، بازم جا نمیشه !
:|
.
برادر زادم ساعت دیواریمون رو برداشته واستاده روش میگه ترازوئه ، میخوام ببینم چند تومن شدم !
ادامــﮧ مطلب
ادامــﮧ مطلب
ﺷﻤﺎ ؟؟
ﯾﻪ ﺯﻥ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﺧﻂ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﺷﻤﺎ؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﺮﺷﻢ ... ﺷﻤﺎ؟؟؟
.
.
.
.
.
ﺯﻥ ﻣﯿﮕﻪ :ﻣﻦ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﺗﻢ !!
ادامــﮧ مطلب
یه مزاحم سیریش دارم دست از سرم برنمیداره
بعد پسر خالش گفته زر نزن فقط یه تک زنگ زدم شماره جدیدم بیفته ،
خودت ۴ روزه پیام میدی
دختره از اون به بعد دیگه مورد ایجاد نکرد !
به ﻫـــﺮﮐـﯽ ﻣﯿﺮﺳــﻢ ﯾـﻪ ﺣﺴــﯽ ﺑﻬــﺶ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ، ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ :
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ ، ﺩﻝ ﻣﯿﺒﺮﯼ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺮﻗﺼﯽ !!
ﻣﻨﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺭﺍﺱ ﻣﯿﮕﻪ
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻨﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﺭﻗﺼﯿﺪﻡ
جوابی که من بدست آوردم ۲۳ هستش
گزینه ها : ۱۷ , ۱۹ , ۲۶ , ۳۶
من گزینه ۲۶ رو انتخاب میکنم چون به جواب من نزدیک تره
داماد تقاضای ویدئو چک داده.
زنش میگه چه ربطی داره؟!
مرده میگه میزنمت سیاهو کبود میشی
مگه قهوه ای و مشکی رنگ نیست ؟
تبعیض تاکجا !؟
امروز به معنای واقعی کمبود یه مرد را توی زندگیم احساس کردم،
کمبود دستهای محکم قوی و مردانه اش را…
لامصب در شیشه مربارو هر کاری کردم باز نشد
توی ماهیتابه روغن میریزن
اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن
توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
توی ماهیتابه روغن میریزن
توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
چند تا فحش میدن
دنبال کبریت میگردن
با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
دنبال نمکدون میگردن
نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
نمکدون رو پر از نمک میکنن
صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
سریع برمیگردن توی آشپزخونه
تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
ماهیتابه رو میندازن توی سینک
دنبال ظرفهای مسی میگردن
قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
چند تا فحش میدن و بلند میشن
نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن
پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن!!!
ولی دختر هميشه به او جواب رد ميداد!
يک شب پسر تصميم گرفت عشق خودش را به دختر ثابت کند
به دختر گفت:
يا مال من باش يا خودکشي ميکنم!...
دختر سر حرفش بود و باز هم جواب منفی داد ...
پسر بعد از شنيدن جواب منفي به خودش بنزين تزريق کرد و تا چند هفته به کما رفت.
بعد از مدتها بهوش آمد و در همان لحظات اولیه پس از به هوش آمدن
دختر را بالاي سرش ديد که به ملاقاتش آمده بود
اما.......
عشق آن پسر به نفرت تبديل شده بود
چاقوي جراحي را برداشت تا دختر را بکشد
در راهروی بيمارستان دنبال دختر ميدويد تا اینکه در انتهای سالن بيمارستان دختر را گرفت.......
آقا.... چشمتون روز بد نبینه
تا چاقو جراحي رو برد بالا که بزنه به قلب دختره
يهو پسره بنزين تموم کرد!!!!
حالا پمپ بنزينم اون نزديکيا نبود
هيچي ديگه.....
هيچکسم تو اين گروني بهشون بنزين نداد
دختره خيلي شانس آورد .......
[-Design-] |